شنبه ۲۵ مهر ۹۴
یک وقت هایی هست که احساس می کنی چیزی را گم کرده ای که نمی توانی پیدایش کنی. چیزی که نبودنش ذهنت را درگیر خودش کرده، طوری که حتی زندگی عادی را هم از تو گرفته است. چیزی که احساس می کنی یک خلاء بزرگ، توی زندگیت ایجاد کرده است. چیزی که تا پیدایش نکنی آرام و قرار نداری. این روز ها به دنبال گمشده ای هستم که تا نیابمش، آرامش از من گریزان است. این روز ها به دنبال خدایی هستم که حس می کنم گمش کرده ام. خدایی که در عین نزدیکی، از من دور است. خدایی که این روزها بیشتر از همیشه دلم برایش تنگ است.