دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۹۵
زندگی بازی های زیادی دارد. گاهی این بازی ها خوشایندند و گاهی ... . یک سیب هزار چرخ می خورد تا به زمین برسد؛ توی این چرخ خوردن ها، ممکن است هزار اتفاق خوب و بد بیفتد. خوب ها زندگیت را عوض می کند و بدها ... بدها تجربه می شود برایت تا دوباره دست روی زانویت بگذاری و با یک یا علی، کارت را از سر بگیری. و آنجاست که صدای آرام قدم های خداوند را می توانی بشنوی و چقدر از شنیدن این صدا سرمست می شوی. پس شکست هایت را با آغوش باز پذیرا باش و مطمئن باش که خدایی که آن بالاست، خودش را به تو نشان خواهد داد.
+ بعد از حدود یک ماه غیبت، دوباره برگشتم. این غیبت یک ماهه یک چیز را به من ثابت کرد و آن این که، آن قدرها هم که فکر می کردم، نویسنده خوبی نیستم ... و کسی در دنیای وبلاگ نویسی منتظر نوشته های گه گاه من نیست ... به تلاشم ادامه میدم ...