سه شنبه ۸ دی ۹۴
مرگ تنها واژه ایست که وقتی اتفاق می افتد، مات و مبهوتت می کند. نمی دانی باید چه کار کنی. نمی دانی باید چه عکس العملی داشته باشی. برخی مرگها که اتفاق می افتد به گریه ات می اندازد و برخی شان ... فقط خیره می شوی به یک نقطه. گریه ات نمی گیرد اما سنگینی عجیبی را روی قلبت حس می کنی. فقط می توانی بگویی خدایش رحمت کند.
+ عموی مادرم فوت کرده و ما هنوز به مادرم چیزی نگفته ایم. قرار است فردا صبح پدرم بگوید. گریه نمی کنم اما سنگینی عجیبی روی سینه ام حس می کنم. تنها حسی که نسبت به او دارم حس دلسوزی است. فقط همین.
+ شاید چند روزی نباشم.