یک فنجان چای تلخ مهمان من

یک دلِ پُر دَرد دارم و یک جانِ پُر زَهر


دوست داشتید چه کتابی را می نوشتید؟

چند وقت پیش، هفته نامه* ای که مشتری اش هستم یک مسابقه آکادمی نویسندگی گذاشته بود؛ که من هم شرکت کردم. از همان ابتدا می دانستم که هیچ شانسی ندارم اما همین که جرأت شرکت در مسابقه را پیدا کرده بودم کلی سر ذوقم آورده بود. یکی از سوال هایی که پرسیده شده بود به این شکل بود : دوست داشتید چه کتابی را می نویشتید؟ و چرا؟ الان که به این سوال فکر می کنم میبینم که خیلی جرأت می خواهد که بخواهی خودت را جای یکی از نویسنده ها بگذاری که اثری مورد قبول را نوشته باشد. هر چند که خود را شایسته این کار نمی بینم اما اگر بخواهم انتخاب خوشبینانه ای داشته باشم، دوست داشتم کتاب " بر باد رفته " را من می نوشتم. و تنها دلیلش هم این است که در خلال داستان، " اشلی " را می کشتم تا هم " اسکارلت " خیالش راحت شود و هم " ملانی " بدبخت و هم خواننده. شما را نمی دانم اما من از همان شروع کتاب از رفتار و اخلاقیات " اسکارلت " بدم می آمد و حرص می خوردم. و از شما چه پنهان از مظلومیت و سادگی " اشلی " که بیشتر به بلاهت می زد هم حالم به هم می خورد. برای همین در حین خواندن همه اش دلم می خواست تا " اشلی " در جنگ کشته شود. تنها صحنه ای که از کتاب را که دوست داشتم آخرش بود. مطمئناً هیچگاه پایانش را تغییر نمی دادم. هر چند که اگر این کتاب به قلم من بود هرگز یک شاهکار محسوب نمی شد :))))

در حال حاضر رمان " جنگ و صلح " را می خوانم. و تا اینجای داستان در این فکرم که اگر من بودم چطور می نوشتم :) بعد از اتمام داستان حتما خواهم گفت که اگر من بودم چه می کردم؟


* هفته نامه همشهری جوان

من خیلی خوش اشتهام! جواب من فردوسیه؛ دوست داشتم به جای فردوسی بودم و شاهنامه رو می‌نوشتم... یه علاقه عجیب و خاصی به شاهنامه دارم 3>
شاهنامه عالیه ... شاهکاره ... هر بیتشو که می خونی سر ذوقت میاره ...
فقط امیدوارم مثل من، شاهکار بودنشو از بین نبرین :))
نخوندمش...بیشتر از کتابش دوس دارم فیلمشو ببینم...
جنگ و صلح سنگینه...البته برای یکی که ادبیات خونده حتما راحته...
انشالله یک روز خودت یک کتاب مینویسی...که معروف بشه...
؛)

فدای تو عزیزم :* فیلمشم دیدم ولی کتابشو ترجیح می دم :)
زیادم سنگین نیست ... توصیفاتش عالیه مخصوصا قسمت جنگش :)
بازم فدات ... ان شاءالله :)) دارم تلاش می کنم :)
حالت اسکارلت نسبت ب اشلی واقعن حرص درار بود..خوب کاری میکردید
از موقعی ک برباد رفته رو خوندم 10 سال میگذره!!!
ممنون که مثل من فکر می کنید :))
من فکر می کنم سال 86 یا 87 خوندم. اونم تو کامپیوتر. تو یه هفته دو جلدشو تموم کردم. مامانم می گفت آخرش میام میبینم پشت کامپیوتر مردی :))
یعنی سِز چوخ وقتقیز بر که رمان اوخلسان!؟

حالا اگه چند سال پیش بود (زمانی که برباد رفته رو خوندم) خیلی زود تموم می کردم رمانا رو. الان برنامه روزانه م به این شکله: بافتنی، رمان، فیلم، بافتنی، رمان :))
کیتاب اوخوماخ چوخ یاخجیدی :) پیشنهاد می کنم بخونین:)))
این قسمت فیلم از برنامه ات حذف نکن که خیلی به دلم چسبید!
فیلمارو ازکجا میاری!؟زبان اصلی هم نگاه می کنی!؟۲۰۱۵ هم هستش!؟
والا تا کتاب دستم می گیرم خوابم میگیره!اصلا شده قرص خوابم!
چون شما گفتی چشم :))
یا خودم دانلود می کنم یا داداشم :) زیرنویس دار :) فیلم سینمایی جدید ندیدم ولی سریال چرا :)
کلا فیلم جزء جدایی ناپذیر ماست :)
کتابای درسی فقط حکم قرص خواب داشتن برام ... رمان رو تا صبحم میشینم می خونم :))
بیا تبادل فیلم کنیم!فیلمات بده من نگاه کنم منم فیلمامم میدم به خودم بجات نگا کنم!
ببین من جوری شدم که ازکنار قفسه کتابها هم که رد میشم خوابم میگیره!!
آدرس بدم برا فیلما!؟ :-))))
تبادل؟ چجوری؟ فقط میشه اسم فیلم بدم و شمام دانلود کنین:))
شما کلا تو خونتون کتاب دم دستتون نباشه :))
آدرسم بدین :))))))

جنگ و صلح از رمانای تو صف انتظاریه که باید یه روز خونش:)
آره ... حتما بخونش :)
برباد رفته را نخواندم اگر تاییدش می کنید می خوانم.
جنگ و صلح هم کتاب خوبی است .اگر قسمت هایی که تولستوی نظریات خودش را نوشته را نخوانید به نظر من بیشتر از داستان لذت می برید.البته بعدا نظریاتش را هم بخوانید.به درد بخور است.
یا حق
بر باد رفته داستان خوبی دارد و من دوستش دارم (با فاکتورگیری از حرص خوردنهایم) تاییدش می کنم
کدام قسمتها نظریات خودش است؟؟؟
ممنون جناب سید عزیز
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan